اگر در دلم بی تو پرپر زدم....
به دنبال تو
تا خدا....
آسمان....
هر آنجا که رنگ تو پیداست
....سر زدم....
اگر دست تو تا همیشه ز من دور دور است
و گاهی دلت
تا افق ها صبور است
اگر با اگرها تو مال منی....
و تا آخرین نقطه ها...
بهترین لحظه ها....
در این پیله ی کهنه دل می تنی....
دل من کمی خسته است...
به اندازه ی خواب یک کودک خسته از بازی ی گرگ و میش
به اندازه ی وسعت چشم تو...
قوت بقض من.....
من اینجا دلم را در کجا جا کنم....؟
چگونه ترا بین این آدمک های زشت
بعد از این گم کنم...؟
چگونه...چگونه.....؟
پیدا کنم؟