شانه هایت را گم کرده ام...!

....من از تو می آیم و تا تو خواهم رفت....

شانه هایت را گم کرده ام...!

....من از تو می آیم و تا تو خواهم رفت....

دلتنگت که می شوم اینگونه ام...

شب از نیمه می گذرد... 

و من همچنان به فردایی می اندیشم که تو سرزمین وجودم را 

فرمانروایی...! 

از اینکه نمی بینمت... 

از اینکه بیتابم برای در آغوش کشیدنت... 

از اینکه جز تو کسی راه در من نمی یابد... 

شرم باد تورا...!!! 

و شرم باد مرا اگر دل از تو بگیرم!!! 

دلتنگم که می شوی چگونه ای...؟

نظرات 4 + ارسال نظر
سکوت یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:18 http://paize-zendegi.blogsky.com/

سلام
مرسی که به وبم سرزدید.
شما هم وب قشنگی دارید.
اگه بعدا هم سر تون گرفت بهم سر بزنید

ناهید یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:05 http://nahid-sunset.blogsky.com/

سلام

ممنون از اینکه به من سر زدی و نظر گذاشتی

وب خوبی دلری اما با فواصل زمانی نسبتا طولانی به روز میشه

اما خوبه که ادامه دادی و باز هم ادامه بده...چون قلم خوبی داری.

برقرار باشی.....ارادتمند ناهید

قایق آبی یکشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 20:03 http://Www.blueboat.blogsky.com

و شرم باد مرا اگر دل از تو بگیرم!!!
فوق العاده بود

شما یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:49

همینجوری به سایتتون بر خوردم حیفم اومد با این همه ذوق نظر نگذارم. دمت گرم هنوز احساس نمرده....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد