وقتی پاییز...عطر بهارنارنج تنت را به زخم فصل های پیشین تنم میزند دلم برای باتو بودن تیر میکشد....تنم عطر تنت را میستاید....!
و خودم را می فریبم تا در مقابل عطر حضور تو اعطراف کنم به ....!
اما مهربانم ....نمیتوانم....!
اینگونه که با خود درگیری ترسم که به مقصد نرسی .کوتاه و جالب می نویسی.
سلام به شاعر شعرهای کوچک وکبودخوشحال می شم اگه به کلبه ی جدید من سر بزنی.
اینگونه که با خود درگیری ترسم که به مقصد نرسی .کوتاه و جالب می نویسی.
سلام به شاعر شعرهای کوچک وکبود
خوشحال می شم اگه به کلبه ی جدید من سر بزنی.